نتایج جستجو
صفحه ۲ | ۳۷ نتیجه (۳۸ ثانیه)
قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
+ نتایج بیشتر
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم
نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم
مدح مولاست یا که عاشوراست
+ نتایج بیشتر
(بند: دهم)
راز آن در غلاف شمشیر است
که هوای مدینه دلگیر است
یاس را با لگد زدند و بعد
نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب
+ نتایج بیشتر
نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب قدر و شب وصل و شب دیدار یار آمد
غزل شمارهٔ ۵۳۶۰
+ نتایج بیشتر
غوطه در آتش زدم از آب حیوان سر زدم
سنگ بر آیینه اقبال اسکندر زدم
جز در دولتسرای دل درین عبرت سرا
بانگ نومیدی برآمد هر در دیگر زدم
سنگ، زیر پای تو لعل بدخشان می شود
+ نتایج بیشتر
سنگ، زیر پای تو لعل بدخشان می شود
خار، با فیض نگاهت سر و بستان می شود
گر نسیمی از سر کویت وزد سوی جهیم
دود آن عود و شرارش برگ ریحان می شود
غزل شمارهٔ ۸۸۴
+ نتایج بیشتر
بادهٔ گلگون مرا و طلعت سلمی
شربت کوثر ترا و جنت اعلی
صحبت شیرین طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارین گزین نه ملکت کسری
مادر یازده قمر می سوخت
+ نتایج بیشتر
عشق یک روز پشت در می سوخت
از تب کینه و شرر می سوخت
یک کبوتر میان میخ و در است
پشت دیوار... بال و پر می سوخت
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح عمادالدین پیروزشاه و خواجه جلال‌الوزرا
+ نتایج بیشتر
ای رایت رفیعت بنیاد نظم عالم
وی گوهر شریفت مقصود نسل آدم
برنامهٔ وجودت شد چار حرف عنوان
کان چار حرف آمد پس چار طبع عالم
غزل شمارهٔ ۴۴۹
+ نتایج بیشتر
جانا جمال روح بسی خوب و بافرست
لیکن جمال و حسن تو خود چیز دیگرست
ای آنک سال‌ها صفت روح می‌کنی
بنمای یک صفت که به ذاتش برابرست
خدیجه ملتهب دردهای شیرین بود
+ نتایج بیشتر
هوای خانه سراسیمه بود، سنگین بود
خدیجه ملتهب دردهای شیرین بود
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?