حقوق بشر

 
كودك در دوران شيرخوارگى ، داراى دو حقّ اساسى است : ۱ . تغذيه مناسب بر پايه رهنمودهاى پيشوايان اسلام ، بهترين غذا براى كودك ، شير مادر است . هيچ چيز براى كودك ، جاى شير مادر را نمى گيرد . بنا بر اين ، كودك حق دارد كه در صورت امكان ، از شير مادر استفاده كند . مادرانى كه مايل باشند به اين وظيفه مادرى به طور كامل عمل كنند ، قرآن كريم تصريح مى كند كه دو سال تمام بايد به فرزندان خود شير دهند ، و يا براى برخوردارى كودك از اين حقّ طبيعى ، طبق فرمايش امام رضا۷ ، ۲۱ ماه به فرزند خود شير دهند كه هر چه از اين مدّت كاسته گردد، در حقّ كودك، ستم شده است. امّا در صورتى كه به هر دليل ، كودك نمى تواند از شير مادر استفاده كند ، پدر موظّف است دايه اى شايسته براى شير دادن وى ، انتخاب نمايد ؛ دايه اى كه از زيبايى ظاهرى و باطنى برخوردار باشد ، چه اين كه شير در پرورش جسم و جان كودك ، نقش دارد . از اين رو ، روايات اسلامى نسبت به انتخاب دايه هايى كه از نظر اعتقادى و يا عملى و يا اخلاقى انحراف دارند و يا دچار بيمارى هستند ، هشدار داده اند . ۲ . احترام به احساسات نكته مهم ديگرى كه در سيره پيامبر خدا در مورد رعايت حقوق كودكان شيرخوار ، شگفت انگيز است ، احترام به احساسات آنهاست . در حديث است كه روزى پيامبر خدا ، بر خلاف روش هميشگى ، نماز خود را كه با جماعت مى خواند ، كوتاه كرد . به قدرى پيامبر۹ با سرعت نماز خود را تمام كرد كه مسلمانان ، تصوّر كردند كه دستور جديدى از جانب خداوند متعال در اين باره به ايشان رسيده است ؛ امّا وقتى از ايشان ، علّت اين كار را پرسيدند ، با تعجّب پاسخ شنيدند كه : «مگر صداى گريه كودك را نشنيديد ؟» . معلوم شد كه دليل كوتاه شدن نماز پيامبر۹ ، گريه كودكى بوده كه در كنار نمازگزاران ، بى تابى مى كرده و ايشان ، براى زودتر آرام كردن كودك ، نماز را كوتاه كرده است . مكرّر اتّفاق مى افتاد كه كودكى را خدمت پيامبر خدا مى آوردند كه براى او دعا كند . ايشان ، او را در بغل مى گرفت و هنگامى كه مشغول دعا خواندن مى شد ، كودك ، لباس ايشان را آلوده مى كرد . مى خواستند او را از ايشان ، جدا كنند تا مانع آلوده شدن بيشتر لباس هاى ايشان شوند ؛ امّا آن حضرت نمى گذاشت . پيامبر خدا ، با اين گونه برخوردهاى حكيمانه ، ضمن دلجويى از خانواده كودك ، مانع جريحه دار شدن احساسات كودك مى شد ؛ چرا كه مى دانست بى احترامى به احساسات كودك ، آثار نامطلوبى براى آينده وى در پى خواهد داشت .

مقام معظم رهبری ۱۳۹۷/۰۲/۰۲ چهار ویژگی مؤمنین اهل بهشت؛ شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه اَخبَرَنا مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدٍ قالَ: اَخبَرَنا اَبُو الحَسَنِ اَحمَدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ الوَلیدِ قالَ: حَدَّثَنی اَبی، عَن مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ الصَّفّارِ، عَن اَحمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عیسى، عَنِ الحَسَنِ بنِ مَحبوبٍ، عَن اَبی اَیّوبَ الخَزّازِ، عَن اَبی حَمزَةَ الثُّمالیِّ (رَحِمَهُ اللهُ)، عَن اَبی جَعفَرٍ الباقِرِ مُحَمَّدِ بنِ عَلیٍّ (عَلَیهِ السَّلامُ) قالَ سَمِعتُهُ یَقولُ: ... وَ اَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ مِنَ المُؤمِنینَ اَسکَنَهُ اللهُ فی اَعلىٰ عِلّیّینَ فی غُرَفٍ فی مَحَلِّ الشُّرَفِ کُلُّ الشَّرَفِ مَن آوَى الیَتیمَ وَ نَظَرَ لَهُ فَکانَ لَهُ اَباً وَ مَن رَحِمَ الضَّعیفَ وَ اَعانَهُ وَ کَفاهُ وَ مَن اَنفَقَ عَلى والِدَیهِ وَ رَفَقَ بِهِما وَ بَرَّهُما وَ لَم یَحزُنهُما وَ لَم یَخرِق لِمَملوکِهِ وَ اَعانَهُ عَلى ما یُکَلِّفُهُ وَ لَم یَستَسعِهِ فیما لا یُطیق.(۱) ‌ وَ اَربَعٌ مَن کُنَّ فیهِ مِنَ المُؤمِنینَ اَسکَنَهُ اللهُ فی اَعلىٰ عِلّیّینَ فی غُرَفٍ فی مَحَلِّ الشُّرَفِ کُلُّ الشَّرَف: فقره‌ی قبلی این روایت را در جلسه‌ی قبل خواندیم؛ این فقره‌ی بعدی است که از حضرت ابی‌جعفر، امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) است. میفرماید هر کسی از مؤمنین که دارای این چهار خصوصیّت باشد خداوند او را در برترین مراتب مرتفع بهشتی و مرکز قرب الهی جا میدهد که شرف واقعی هم آنجا است؛ در غرفه‌هایی که مرکز و محلّ شرافت است؛ شرافت کامل. این خصوصیّات چهارگانه این ‌جور است و این ثواب و اجر کسی است که این چهار خصوصیّت را داشته باشد. حالا این چهار خصوصیّت چیست؟ مَن آوَى الیَتیمَ وَ نَظَرَ لَهُ فَکانَ لَهُ اَبا این اوّلی است؛ ببینید چطور ناگهان [حدیث] از عبادات و ذکر و دعا و مانند اینها منصرف میشود به یک مسئله‌ی اجتماعی، یک مسئله‌ی انسانی؛ ضعیفی را شما پناه بدهید؛ آوی، [یعنی] پناه دادن؛ به یتیمی که بی‌پناه است، پناه بدهید، مثل پدر با او رفتار کنید؛ این یک خصوصیّت. وَ مَن رَحِمَ الضَّعیفَ وَ اَعانَهُ وَ کَفاه این هم باز یک خصوصیّت دیگر: کسی که فرد ضعیف را مورد ترحّم قرار بدهد و به او کمک کند و او را کفایت کند. بیشتر ابتلائات جوامع بشری از اوّل دنیا تا امروز عبارت است از پامال شدن ضعفا؛ الان هم همین ‌جور است؛ الان هم از گرفتاری‌های مهمّ بشر در جوامع مختلف [همین است]. پناه میبریم به خدا، در جامعه‌ی ما هم در مواردی همین‌ جور است که ضعفا پامال میشوند؛ آن کسی که قوی است، آن کسی که دارای قدرت روحی یا قدرت مالی یا قدرت مقامی است، از معرکه‌های اجتماعی و از این زد و خوردی که در اجتماع به ‌طور طبیعی وجود دارد، خود را سالم نجات میدهد امّا ضعیف زیر پا له میشود؛ ضعفا زیر پا له میشوند. اگر چنانچه کسی تصمیم بگیرد و این را تکلیف خود قرار بدهد که به ضعفا مهربانی کند، ترحّم کند، به آنها کمک کند، سینه سپر کند برای ضعفا، به‌ خاطر ضعفا، یکی از این خصلتها را دارا است؛ [یعنی یکی] از این چهار خصلتی را که انسان را در اعلیٰ‌علّیّین قرار میدهد دارا است. البتّه توجّه داشته باشیم، این فضیلت هم مثل فضایل دیگر، مدّعیانی دارد که به زبان میگویند [امّا] در عمل هیچ غلطی نمیکنند؛ مثل این قدرتهای بزرگ. این‌که بحث حقوق بشر و مانند این حرفها را ذکر میکنند، معنایش همین است دیگر، یعنی میخواهند از ضعفا حمایت کنند؛ امّا درست صددرصد در نقطه‌ی مقابل این قرار دارند؛ نه ‌فقط از ضعفا حمایت نمیکنند، بلکه آنجایی که منافعشان ایجاب بکند، ضعفا را لگد هم میکنند، زیرپایشان له هم میکنند و در خدمت و در کنار اقویا قرار میگیرند. الان شما ملاحظه کنید، اغلب این دولتها و این قدرتها، یک جایی اختلافی بین آمریکا و یکی دیگر باشد، طرفِ آمریکا را میگیرند چون او قوی‌تر است. بنابراین این خصلتی است که اگر در عمل اتّفاق بیفتد و واقعاً و به معنای واقعی کلمه اگر چنین چیزی باشد، انسان در اعلیٰ‌علّیّین قرار میگیرد. وَ مَن اَنفَقَ عَلى والِدَیهِ وَ رَفَقَ بِهِما وَ بَرَّهُما وَ لَم یَحزُنهُما سوّمی‌ این است که پدر و مادر را محزون نکند، اندوهگین نکند؛ [رفتار با] پدر و مادر خیلی مهم است. خیلی از شماها جوانید، بحمدالله پدر و مادر هم دارید؛ قدر پدر و مادرها را بدانید و غنیمت بشمرید ثواب الهی را که در خدمت به آنها، به شما وعده داده شده است. این یکی‌ از آن [خصوصیّات] است؛ [مثلاً] پول دارد، برای پدر و مادرش خرج میکند، با آنها مهربانی و رِفق و ملایمت به خرج میدهد، به آنها نیکی میکند و آنها را اندوهگین نمیکند. وَ لَم یَخرِق لِمَملوکِهِ وَ اَعانَهُ عَلى ما یُکَلِّفُهُ وَ لَم یَستَسعِهِ فیما لا یُطیق [خصوصیّت] چهارم: سخت‌گیری نمیکند نسبت به مملوک و بَرده‌ی خود. حالا آن روزی که بَرده بود، [نسبت به] بَرده، امّا بَرده خصوصیّتی ندارد؛ [منظور] خدمتکار، زیردست یا آن کسی است که با دستور شما کار میکند. نسبت به آنها سخت‌گیری نکردن؛ اگر دارد جارو میکند، یک ‌وقت هم جارو را از دستش بگیر شما، کمک کن به او و خودت جارو کن؛ کاری را که به عهده‌ی او است، تکلیف او است، شما انجام بده. او را در کارهایی که طاقت ندارد و نمیتواند؛ مجبور نکند، وادار نکند، اصرار نکند. ۱) امالی طوسی، مجلس هفتم، ص ۱۹۰؛ «ابوحمزه ثمالی میگوید شنیدم که امام باقر (علیه السّلام) میفرمود: ... و چهار چیز است که در هر کس از مؤمنان باشد، خداوند او را در اعلیٰ‌علّیّین، درون اتاق‌هایی به جایگاهی سراسر شرف سکنا دهد: هر کس که یتیمی را پناه دهد و به او چون پدری [مهربانانه] بنگرد، و کسی که بر ناتوان ببخشاید و او را یاری کرده و کفایتش نماید، و کسی که بر پدر و مادرش انفاق کند و با آنان به نیکی و مهربانی رفتار کند و آنان را از خود ناراحت نسازد، و آن کس که به زیردستان خود مدارا کرده و او را بر آنچه به عهده‌اش گذاشته یاری کند و او را در آنچه توانایی ندارد به زحمت نیندازد.»
شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه

×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?