نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۱ نتیجه (۱۴ ثانیه)
سلامتی
با لیوان آبی لطیف پنجره –
شیر تازه ی صبح را در عصاره ی شهود نوشیدم
دو کبوتر وحشی در لبخند پرواز جهان بودند
خزان تنها با روح شکفته تقویم معرفی می شد
تپه ی بی قرارمشرف به خزان حضور داشت
کمی هم آواز آ ینه آسمان ابری با آفتاب ملایم تنها می رقصید
کسی کنار سکوت دلم به سمت قرمزی عشق می رفت
و شیشه تنهایی میز را عارفانه می شکست
روی موسیقی صندلی چشمانم –
مناجات روزطلوع کرد
دلم از چشم انداز هر نوع حصاری غمگین عبور می کرد
دعای سبز صبح دلگشا دو سه ساعتی با ما گفتگو نمود
نا گهان لیوان پنجره به شفافیت روان چشمانم پی برد
و خود را برای همیشه در آهنگ قلب چشمانم جای داد
با انگشتا ن مومن نگاهم لیوان انتظار را به صدا در آوردم
مو سیقی خا رهای روی تپه را می خواند
خارهایی که همواره صدای آن پیر وارسته را در گوشم زمزمه می کردند
" سلامتی نعمت بزرگی است "
"سلامتی نعمت بزرگی است
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?