ونور سکه ی شب سیاهتر از اینورشیه
میرسم آخر خط اما بازم اولشه
شیر یا خط فایده نداره ‚ نقش بازنده منم
باید این سکه ی رو سیاه رو بشکنم
بیا تا بیفتن از سکه شبای رو سیاه
بیا تا آشتی کنن پلنگا به هلال ماه
چه ترانه خوش صداس وقتی تو هستی ‚ نازنین
قد کشیدن من رو تو سایه ی تبر ببین
باید از عطر ترانه پرو بشه شهر سرود
نازنین ! حس ترانه سازم از عطر تو بود
تو باید باشی تا من پل بزنم به
کهکشون
تو باید باشی تا ساکت نشه این ترانه خون
نگو دیره ‚ خوب من ! فاصله مون یه دل دله
با یه گوشه چشم تو طلسم دیوا باطله
چه ترانه خوش صداس وقتی تو هستی نازنین
قد کشیدن من رو تو سایه تبر ببین