نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۱ نتیجه (۳ ثانیه)
تن سجاده ها می لرزد از الله اکبرها
قفس تا کی بماند در گمان این کبوترها؟
قفس را پاک کن از ازدحام سرد باورها ببین! زخم تبر مانده ست بر پیشانی جنگل
و پشت هر کسی را می درد کابوس خنجرها چه بارانی؟ که می بارد نمک بر زخم این کوچه
چه مهمانی؟ نمی کوبد کسی بر کوبه ی درها درختان تا ابد میراث دار یادگاری ها
ولی ردّی ندارد از تو دیگر روح دفترها دل تقویم ها پوسید از آدینه ها غربت
تن سجاده ها می لرزد از الله اکبرها می آید مرد در باران، می آید آسمان بر دوش
تو تعبیر همان مردی که از سمت صنوبرها ـ می آید با پرستوها می آید لانه می سازد
به پیشش سارها، گنجشک ها، آری! کبوترها می آید مرد در باران، تو تعبیر همان مردی
که می آیی از اقیانوس از آن سوی بندرها پ ن: یک بیت از شعر حذف شده
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?