نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۱ نتیجه (۳ ثانیه)
نمایشگاه کتاب
با یاد دوست
باز هم عذر خواهی از تأخیر زیاد و شرمندگی دوستان. در نمایشگاه کتاب امسال با کتاب های زیر حضور داشته ام که البته یکی از آنها جدیداست:
۱. مثنوی دانشجویی ۱۳۹۰(نشر سپیده باوران راهروی ۱۹ غرفه ۴۳)
۲. جمله معترضه ۱۳۸۷ (چاپ دوم): نشر تکا
۳. پایین پای دریا ۱۳۸۸ (نشر آرام دل راهروی ۱)
۴. چای چوپان ۱۳۸۸ (انتشارات سوره مهر)
و اجازه می خواهم یک شعر تکراری به مناسبت نمایشگاه کتاب در اینجا درج کنم با یاد استاد عباس یمینی شریف (بالاخره هم اسم هم هستیم!):
یار مهربان
من یار مهربانم، اما کمی گرانم
چون جنس باد کرده در دست ناشرانم
درکل به قول ایشان کم سود و پر زیانم
من گرچه اهل ایران این ملک شاعرانم
زیر هزار نسخه باشد شمارگانم
مانند حال زائو در وقت زایمانم
یا لنگ فیلم و زینکم یا گیر این و آنم
گیرم اگر مجوز من یار پند دانم
از این ممیزی ها سرویس شد دهانم!
اغراق اگر نباشد صفر است راندمانم
یک روز رفتم ارشاد با این قد کمانم
گفتم بده مجوز ای راحت روانم
گفتا تو را برادر یک سال می دوانم
در تو عقایدم را با زور می چپانم
گفتم نمی توانی گفتا که می توانم
گفتم کنم شکایت گفتا که بر فلانم
از حرف های او سوخت تا مغز استخوانم
من یک کتاب خوبم عشق است ترجمانم
نه عامل خلافم نی در پی مکانم!
محبوب اهل فکرم منفور طالبانم
خواننده گر کوزت شد من ژان وال ژآنم!
من وارث پاپیروس از مصر باستانم
هم خبره در سیاست هم اقتصاد دانم
بسیار حرف دارم با آنکه بی زبانم
شاگرد فابریکِ جبار باغچه بانم
درد دلم شنیدی؟ حالا بخر بخوانم
.... از بس که شعر گفتم کف کرد این دهانم
حسن ختام بیتی است کآمد نوک زبانم
از خطه بیابان گفته سعید جانم:
" من شاعری جوانم منهای گیسوانم"!
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?