نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۱ نتیجه (۴ ثانیه)
حتّی برای پنجره ها در گذاشتند
پرواز را برای کبوتر گذاشتند
حتّی برای پنجره ها در گذاشتند
پیراهنی قشنگ، تن سرو کرده اند
بختی بلند سهم صنوبر گذاشتند
لبخند را برای گل و غنچه ها، به جاش
غم را برای حضرت مادر گذاشتند
یعنی: بهار من! چه کشیده است مادرت
آن لحظه ای که روی تو مرمر گذاشتند؟
آن لحظه ای که نام گُلَت نقش خاک شد
یک دسته گل...گلایُل پرپر گذاشتند
وقتی که تا حرم به وداع تو آمدیم
وقتی که بر مزار گلت سر گذاشتند
بخت سیاه بر تن شهرت بریده اند
داغی بزرگ بر دل آذر گذاشتند
ما هر دو زنده ایم به بودن کنار هم
یعنی چه یک جهان فراتر گذاشتند؟
تقویم ها دروغ نوشتند: مرده ای
دیدار را به روز مقدّر گذاشتند
آیا عدالت است قفس را برای ما
پرواز را برای کبوتر گذاشتند؟
تقویم ها دروغ نوشتند:
مرده ای...؟
نه...
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?