نتایج جستجو
صفحه ۳ | ۴۱ نتیجه (۳۴ ثانیه)
مقاومت و عرفان ،برون و درون شعر شفیعی کدکنی
+ نتایج بیشتر
وقتی به این ابیات از مثنوی عاشورایی علی معلم دامغانی میرسم:
از پا حسین افتاد و ما برپای بودیم
زینب اسیری رفت و ما برجای بودیم
چون بیوه گان ننگ سلامت ماند برما
دیباچه خون
+ نتایج بیشتر
نه هراسی نیست
من هزاران بار
بُت مگویید شکستیم، که بتگر باقی است
+ نتایج بیشتر
ای به امّید کسان خفته! ز خود یاد آرید
تشنه کامان غنیمت! ز اُحُد یاد آرید
+ نتایج بیشتر
پرواز با دو بال محبت و معرفت
سید مهدی حسینی
شعر مذهبی، ولایی، آئینی یا هر نام دیگری که روی آن بگذاریم، پیشینه بسیاری دارد. اگر تاریخ توانسته باشد اولین زمزمه‌ها، مویه‌ها و ناله‌های عاشقان و شیفتگان اهل‌بیت را ثبت کرده و در حافظه خود سپرده باشد ـ آن هنگام که سوگ و اندوه اهل‌بیت‰ را مرور می‌کرده و زیر لب نجوایی آهنگین داشته‌اند ـ می‌توان گفت تاریخ اولین سروده‌ها و سوگنامه‌ها را نیز برشمرد.
قصه شعر ولایی، قصه چشمه‌ای‌ست جوشان که از دل کوه‌های سر به فلک کشیده می‌جوشد و صحرای پیش‌رو را همواره شاداب نگه می‌دارد. شعر ولایی و سوگنامه اهل‌بیت‰ با وجود دیرینگی و قدمت، همواره در حرکت بوده و عطش مشتاقان را به جامی از شعر ولایت فرو نشانده است.
شمارهٔ ۹۳
+ نتایج بیشتر
ای آمده ناگه به نشابور ز بغداد
همراه تو هم دولت و هم دانش و هم داد
بر گردون‌ خدمتگر چتر تو شده ماه
بر هامون‌ فرمان بر اسب تو شده باد
مبارکباد عاشورا
+ نتایج بیشتر
خیمه ها قد بر افراشته اند ،علم ها بر دوش جمعیت می چرخند،کتیبه هاشهر را سیاهپوش کرده اند،طنین سنج ها به هیچ صدایی اجازه بلند شدن نمی دهند جز طنین یاحسین که هر چند لحظه یکبار آسمان را می شکافد و سنج ها به احترام آن خاموش می شوند،موج جمعیت گاه چون رودی خروشان می نماید که در تکاپوی راه جستن به دریاست و گاه فوج عظیم پرندگانی که برای رسیدن به آسمان بال بال می زنند،اما درتصویری دیگر این موج نه رودی در تکاپوی دریا که خود دریاست و نه فوج پرندگانی در آرزوی پر گشودن به آسمان که خود آسمانند.
محشر کبرایی است ،شهر که تا دیروز به قبرستانی سرد و خاموش می مانست که در پس غبار غفلت ها به خواب رفته باشد،وهیچ آینه ای در آن نمی درخشید ، امروز گلخانه آفتابگردانی شده است بشکوه و آیینه خانه ای خورشیدی،رستاخیز فرا رسیده و مردگان سر از خاک برداشته اند، و در جستجوی خویش و فطرت خویش و حقیقت و راستی به گذرگاه تاریخ آمده اند تا با جامی از فرهنگ که که در دستان حیسن است عطش دادخواهی و حقیقت طلبی خویش را لبی تر کنند و قراری گیرند.
من که تا چند لحظه پیش از بیرون تماشاگر این محشربودم،حالا خود این محشرم و در وجودم قیامت قامت برافراشته است،
میرسد و شور به پا میکند
بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و سقط شدن اسب وی
+ نتایج بیشتر
مبارک روزی از خوش روزگاران
نشسته بود شیرین پیش یاران
سخن می‌رفتشان در هر نوردی
چنانک آید ز هر گرمی و سردی
دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
+ نتایج بیشتر
الا ای پیک باز تیز پرواز
چو در عالم نداری یک هم آواز
دمی گر میزنی بر انجمن زن
نفس بیخویشتن با خویشتن زن
شمارهٔ ۱۶۰
+ نتایج بیشتر
کردگار دادگر هر ماه بر فتحی دگر
بیعت و پیمان‌کند با شهریار دادگر
تا به دولت بشکند شاهنشه لشکر شکن
پشت بدخواه دگر یا گردن خصمی دگر
شمارهٔ ۲۱ - در مدح حضرت سیدالشهداء (ع)
+ نتایج بیشتر
خاکیان را از فلک امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت گوی چوگان قضاست
پرده خارست اگر دارد گلی این بوستان
نوش این غمخانه را چاشنی زهر فناست
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?