نتایج جستجو
صفحه ۱۲ | ۲۱۶ نتیجه (۲۰ ثانیه)
غزل شمارهٔ ۲۷۵۰
+ نتایج بیشتر
به ما و من غلو دارد دنی تا فطرت عالی
جهان تنگ آسودن دل پر می‌کند خالی
نقوش وهم و ظن در هر تأمل می‌شود باطل
خط پارینه باید خواندن از تقویم امسالی
پیغام خاک
+ نتایج بیشتر
هنگام آن رسیده که تقویم باد سرد
در وازه های ساکت بهمن را
وقتی که عاشقم شدی
+ نتایج بیشتر
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود
غزل شمارهٔ ۶۷۴
+ نتایج بیشتر
زهی نقاب جمالت برهنه رویی ها
خموشی تو زبان بند کامجویی ها
ز سرو قد تو یک جلوه، عالم آشوبی
ز نوبهار تو یک برق، تندخویی ها
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸
+ نتایج بیشتر
از خیالت وحشت‌اندوز دل بی‌کینه‌ام
عکس را سیلاب داند خانهٔ آیینه‌ام
بس که شد آیینه‌ام صاف از کدورت‌های وهم
راز دل تمثال می‌بندد برون سینه‌ام
شمارهٔ ۱۹۱۱
+ نتایج بیشتر
بدین صفت که ببستی کمر به خونخواری
درست شد که نداری سر وفاداری
به هر جفا که توان کرد کار من کردی
خدای تو به دهادت ازین جفاکاری
سلامتی
+ نتایج بیشتر
با لیوان آبی لطیف پنجره –
شیر تازه ی صبح را در عصاره ی شهود نوشیدم
كندو
+ نتایج بیشتر
تنها تر از انسان ، در لحظه ی مرگ
ساده تر از شبنم رو سفره ی برگ
تلفن راه دور
+ نتایج بیشتر
یه نفر رو خط ماس ! انگاری لال ‚ نازنین
مثل یه کرکس گشنه که نشسته به کمین
شمارهٔ ۱۰۵
+ نتایج بیشتر
ایا قاضی حیلت گر، حرام آشام رشوت خور
که بی دینی است دین تو و بی شرعی شعار تو
دل بیچاره یی راضی نباشد از قضای تو
زن همسایه یی آمن نبوده در جوار تو
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?