نتایج جستجو
صفحه ۶ | ۲۱۶ نتیجه (۲۰ ثانیه)
غزل شمارهٔ ۱۱۶
+ نتایج بیشتر
نیست دلگیری ز دنیا بنده تسلیم را
آتش نمرود گلزارست ابراهیم را
در دل دریا به ساحل می تواند پشت داد
هر که گیرد وقت طوفان دامن تسلیم را
بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی
+ نتایج بیشتر
برپا شده است در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی
يک
+ نتایج بیشتر
شرمنده ام
گفته بودم
خسته
+ نتایج بیشتر
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
تو...حس نکرده ای انبوه بی پناهی را
+ نتایج بیشتر
تو...حس نکرده ای انبوه بی پناهی را
غروب و پرسه زدن بر سر دو راهی را
غزل شمارهٔ ۱۲۲۷
+ نتایج بیشتر
رویش خوش و مویش خوش وان طره جعدینش
صد رحمت هر ساعت بر جانش و بر دینش
هر لحظه و هر ساعت یک شیوه نو آرد
شیرینتر و نادرتر زان شیوه پیشینش
فقط یک پنجره کافی ست تا خورشید برگردد
+ نتایج بیشتر
نه خوابم می برد نه می برد مرگم به بیداری
به این حال معلق تا کی ام بیدار می داری؟
فقط یک پنجره کافی ست تا خورشید برگردد
به این شب های سیمانی و ساعت های دیواری
خبر دهید به آنها که ناامید شدند
+ نتایج بیشتر
چه ببرها که در این کوه ناپدید شدند
چه سروها که در آغوش من شهید شدند
در انتظار بهار حقیقی
+ نتایج بیشتر
بگذار
گنجشکهای خرد
غزل شمارهٔ ۳۵۳
+ نتایج بیشتر
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?