نتایج جستجو
صفحه ۱۰ | ۵۶۵ نتیجه (۱۷ ثانیه)
شمارهٔ ۷
+ نتایج بیشتر
در عین وصل جز من راضی به مرگ خود کیست
صد رشک تا سبب نیست با خود درین صدد کیست
یاران مدد نمودند در صلح غیر با او
اکنون کسی که در جنگ ما را کند مدد کیست
غزل شمارهٔ ۱۲۳۸
+ نتایج بیشتر
جان عاشق قدر داغ و درد می داند که چیست
سکه کامل عیاران مرد می داند که چیست
پایکوبان رفت ازین صحرای وحشت گردباد
قدر تنهایی بیابانگرد می داند که چیست
از حصار سال ها
+ نتایج بیشتر
فرا خواندی م از حصار سال ها
و اما پاسخ من در اکنون بود
غزل شمارهٔ ۱۵۶
+ نتایج بیشتر
به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
غزل شمارهٔ ۱۳۹
+ نتایج بیشتر
آتش عیاره‌ای آب عیارم ببرد
سیم بناگوش او سکهٔ کارم ببرد
زلف چلیپا خمش در بن دیرم نشاند
لعل مسیحا دمش بر سر دارم ببرد
غزل شمارهٔ ۳۱۱
+ نتایج بیشتر
ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه
از سکه گشت کارم، تدبیر کار من چه
زرین رخم ز عشقت بی‌آب و سنگ مانده
بر سنگ تو ندانم آب و عیار من چه
غزل شمارهٔ ۳۳۴۱
+ نتایج بیشتر
روزگار طرب و نوبت غم می گذرد
ماتم و سور جهان زود ز هم می گذرد
خواب آسودگی و عرصه هستی، هیهات
صبح ازین مرحله با تیغ دو دم می گذرد
شمارهٔ ۶۰
+ نتایج بیشتر
به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی
ببین کرا به که در دوستی بدل کردی
چه اعتماد توان کرد بر تو ای غافل
که اعتماد بر آن مایهٔ حیل کردی
یادداشت های گم شده
+ نتایج بیشتر
پس کجاست ؟
چند بار
غزل شمارهٔ ۶۱۷
+ نتایج بیشتر
چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند
سر از پی آن باید تا مست بتی باشد
پا از پی آن باید کز یار تعب بیند
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?