نتایج جستجو
صفحه ۸ | ۵۶۵ نتیجه (۷۱ ثانیه)
| شمارهٔ ۱۱۱ | + نتایج بیشتر |
دلم چو زلف پریشان دوست پر تاب است
ز سوزناکی چو ماهیی که بر تابه‌ست
از آن زمان که بدیدم پر آب چشمانش
کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است
| غزل شمارهٔ ۱۹۳ | + نتایج بیشتر |
چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد
قرار خیمه با صحرای بی‌قراری زد
دو روز ماند عیار حضور قلب درست
ز اصل سکه چو برنقد کامکاری زد
| غزل شمارهٔ ۵۷۱ | + نتایج بیشتر |
توسن حسن کرده زین طفل غیور سرکشی
تا تو نگاه کرده‌ای گشته بلند آتشی
سکه عشق می‌شود تازه که باز از بتان
نوبت حسن می‌زند کودک پادشه وشی
| غزل شمارهٔ ۱۴۷۷ | + نتایج بیشتر |
ناله سوخته جانان به اثر نزدیک است
دست خورشید به دامان سحر نزدیک است
قسمت من چو صدف چون لب خشک است از بحر
زین چه حاصل که به من آب گهر نزدیک است؟
| بخش ۹۶ - مناجات در انتقال از قناعت به تواضع | + نتایج بیشتر |
ای به زندان غمت شاد همه
بند تو بنده و آزاد همه
روی در قبله احسان توییم
بندی و بنده فرمان توییم
| غزل شمارهٔ ۳۰۳۳ | + نتایج بیشتر |
چند دویدم سوی افندی
شکر که دیدم روی افندی
در شب تاری ره متواری
رهبر ما شد بوی افندی
| برای سنگ قبر! | + نتایج بیشتر |
با یاد دوست و با سلام و تبریک پیشاپیش عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات. برای سهیم بودن در شادی شما نقیضه ای را تقدیم می کنم و منتظر نقد سازنده شما هستم. یکیاز دوستان قول داده دستی به سر و روی این وبلاگ کهنه ما بکشد که هنوز منتظریم...شما هم اگر در طراحی دستی دارید هم اکنون نیازمند دستان پر مهر شما هستیم:
روی قبرم بنویسید مسافر بوده است
بنویسید که یک مرغ مهاجر بوده است " مصطفی جوادی"
سنگ قبر
| شمارهٔ ۱۲۲۶ | + نتایج بیشتر |
خیز که جلوه می کند چهره دلگشای گل
عالم بیخودی خوش است خاصه که در هوای گل
نافه گشای بوستان سکه به نام گل زده
خطبه بلبلان همه نیست مگر ثنای گل
| غزل شمارهٔ ۲۵۱ | + نتایج بیشتر |
ما از در او دور و چنین بر در و بامش
باد سحری می‌گذرد، باد حرامش!
تا بر گل روی از کله‌اش دام نهادی
مرغان ز هوا روی نهادند به دامش
| ای تشنه ترین دریا سیراب ترین عطشان | + نتایج بیشتر |
ای تشنه ترین دریا سیراب ترین عطشان
سرمست سماعی سرخ در دایره ی میدان