نتایج جستجو
صفحه ۹ | ۵۶۵ نتیجه (۵۵ ثانیه)
| شمارهٔ ۳۶ | + نتایج بیشتر |
به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم
دل از تو می‌کنم ای بت خدا مدد کندم
مرا تو کشته‌ای و بر سرم ستاده کسی
که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم
| بخش ۲۴ - مناجات در طلب ترقی از مقام توحید به شهود وحدت که نهایت راه و مقصدالاقصای عارفان آگاه است | + نتایج بیشتر |
ای به توحید تو هر ذره گواه
نیست یک ذره به توحید تو راه
در رهت ذره ناچیز شدیم
کمتر از ذره بسی نیز شدیم
| شمارهٔ ۱۲ | + نتایج بیشتر |
بخت چون بر نقد دولت سکهٔ اقبال زد
هم شب شاهی در درویش فرخ فال زد
جسم خاکی شد سپند و بستر آتش آن زمان
کان گران تمکین در این مضطرب احوال زد
| غزل شمارهٔ ۶۹۴ | + نتایج بیشتر |
اهل دل را خبر از عالم جان آوردیم
تحفهٔ جان جهان جان و جهان آوردیم
چون نمی‌شد ز در کعبه گشادی ما را
رخت خلوت بخرابات مغان آوردیم
| پیر مرد | + نتایج بیشتر |
پیر مرد عروسی روی صندلی فلزی ؛
عصا بدست با عرق چین مشکی
| چند شعر کوتاه: سطرهای نانوشته | + نتایج بیشتر |
عطر دوست
از میان سطرهای نانوشته نیز...
®
خانه‌های نیم‌ساز
| غزل شمارهٔ ۱۵۳۶ | + نتایج بیشتر |
بس که مژگان تو بر دیده روشن زده است
پرده دیده من کاغذ سوزن زده است
خون گل بند ز خاکستر بلبل نشود
دشنه ناله که بر سینه گلشن زده است؟
| بیا که ایمان تازه ام را به هیچ نانی نمی فروشم | + نتایج بیشتر |
غمی که با خون دل خریدم درِ دکانی نمی فروشم
بیا که ایمان تازه ام را به هیچ نانی نمی فروشم
اگر که میخانه را به نامم زدی می آیم و گرنه ساقی!
خمار هفتاد ساله ام را به استکانی نمی فروشم
| بخش ۱۵ - مناجات در بیان قصور زبان سخن از شرح کمال الهی و شکر نوال نامتناهی و طلب سنجیدگی وی تا به میزان موزونی یابد و در کفه قبول افزودنی | + نتایج بیشتر |
ای زبان خرد از کنه تو بند
پایه قدر سخن از تو بلند
به خرد شرح کمالت نتوان
به سخن شکر نوالت نتوان
| شمارهٔ ۴۱ | + نتایج بیشتر |
بود دی در چمن ای قبلهٔ حاجتمندان
دل ز هجر تو و وصل دگران در زندان
پر گره گشت درونم ز تحمل چون مار
بر جگر به سکه در آن حبس فشردم دندان