نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۵۶۵ نتیجه (۵۷ ثانیه)
سکه ی شب
+ نتایج بیشتر
ونور سکه ی شب سیاهتر از اینورشیه
میرسم آخر خط اما بازم اولشه
شاعران کار و بارشان سکه است
+ نتایج بیشتر
شاعران کار و بارشان سکه است
همه دار و ندارشان سکه است
از سکه فتاده غیرت و مردی
+ نتایج بیشتر
ای قاصدکان خوش خبر! چندی است
گِرد در و بام من نمی گردید
انداختی از سکه، بازار پری ها را
+ نتایج بیشتر
انداختی از سکه، بازار پری ها را
بشمار وقتی می پرانی مشتری ها را
به یک سکه ی قلب، دل می فروشند
+ نتایج بیشتر
به سر سبزی خویش کاجی ندیدم
به سر گرچه جز برف تاجی ندیدم
سکّه درمان من است از ربع و از نیمش چه باک
+ نتایج بیشتر
کودکان بی مایه ام خوانند و پیران تاجرم
کار و بار ثابتی بنده ندارم لاجرم؛
زخم هایش را به نان و سکّه، درمان کرد و رفت
+ نتایج بیشتر
هر که آمد داد و فریادی فراوان کرد و رفت
زخم هایش را به نان و سکّه، درمان کرد و رفت
هر که آمد چشم های آسمان را سنگ بست
تکّه ای از ماه را، در جیب پنهان کرد و رفت
هشتصد تا سکه مهر خانم مزبور بود
+ نتایج بیشتر
وصلت ما از ازل یک وصلت ناجور بود
من که خود راضی به این وصلت نبودم، زور بود
شیر یا خط
+ نتایج بیشتر
شیر یا خط ؟
شیر .
رباعی شمارهٔ ۴۸
+ نتایج بیشتر
می‌کرد چو سکه حی صاحب تنزیل
نقدی که عیار بودش از اصل جلیل
سکه چو رسانید به تمییز قبول
فرق که و مه داد به شاه اسمعیل
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?