نتایج جستجو
صفحه ۸ | ۲۶۲ نتیجه (۳۰ ثانیه)
غزل شمارهٔ ۸۷۰
+ نتایج بیشتر
چشمم همی‌پرد مگر آن یار می‌رسد
دل می‌جهد نشانه که دلدار می‌رسد
این هدهد از سپاه سلیمان همی‌پرد
وین بلبل از نواحی گلزار می‌رسد
غزل شمارهٔ ۳۵۳
+ نتایج بیشتر
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم
از سکه فتاده غیرت و مردی
+ نتایج بیشتر
ای قاصدکان خوش خبر! چندی است
گِرد در و بام من نمی گردید
حکایت
+ نتایج بیشتر
بود مردی همیشه در گلخن
گلخنش بود سال و مه گلشن
گرد حمام نفس می‌گردید
گلخن جسم را همی تابید
الحکایة و التمثیل
+ نتایج بیشتر
گفت آن دیوانه با عیشی چو زهر
روز عیدی بود بیرون شد ز شهر
دید خلقی بی عدد آراسته
هر یک از دستی دگر برخاسته
نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد
+ نتایج بیشتر
هنوز ماتم زن های خون جگر شده را
هنوز داغ پدرهای بی پسر شده را
بخش ۴۰ - خبر یافتن جد مصطفی عبدالمطلب از گم کردن حلیمه محمد را علیه‌السلام و طالب شدن او گرد شهر و نالیدن او بر در کعبه و از حق درخواستن و یافتن او محمد را علیه‌السلام
+ نتایج بیشتر
چون خبر یابید جد مصطفی
از حلیمه وز فغانش بر ملا
وز چنان بانگ بلند و نعره‌ها
که بمیلی می‌رسید از وی صدا
آگه شدن فغفور از کشتن پسر
+ نتایج بیشتر
وز آن روی چون گشت خاقان تباه
شد این آگهی نزد فغفور شاه
فکند افسر از سر به سوک پسر
به زیر آمد از تخت بر خاک سر
شمارهٔ ۲
+ نتایج بیشتر
همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا
الا ای باد شبگیر، ازین شخص زمین‌گیر
ببر نام و خبر گیر، ز یار نامدارا
غزل شمارهٔ ۱۳۳
+ نتایج بیشتر
خاست غوغائی و زیبا پسری آمد و رفت
شهر برهم زده تاراج گری آمد و رفت
تیغ بر کف عرق از چهره‌فشان خلق کشان
شعلهٔ آتش رخشان شرری آمد و رفت
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?