نتایج جستجو
صفحه ۱ | ۲۵ نتیجه (۱۹ ثانیه)
| زندان تیره از نفسش روشنا شده | + نتایج بیشتر |
زندان تیره از نفسش روشنا شده
صد یاکریم گاه قنوتش رها شده
تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال
در سجده آمده همه جانش دعا شده
| این شهر تا بخواهید، سنگ مزار دارد | + نتایج بیشتر |
از بس گلایه و غم از روزگار دارد
آیینه روزگاری است، گرد و غبار دارد
| به ما غمی به بلندای آسمان می داد | + نتایج بیشتر |
به ما غمی به بلندای آسمان می داد
فرشته ای که مزار تو را نشان می داد
| بخش ۶ - در آفرینش ماه | + نتایج بیشتر |
چراغست مر تیره شب را بسیچ
به بد تا توانی تو هرگز مپیچ
چو سی روز گردش بپیمایدا
شود تیره گیتی بدو روشنا
| ناکجا | + نتایج بیشتر |
من و شعر وجوبار
رفتیم و رفتیم
| در یاب | + نتایج بیشتر |
چرا درها را نگشاییم؟
حصار-کدورت تیره ی مرگ می پروراند
| آواز بیگانه | + نتایج بیشتر |
اینجا دگر بیگانه ای
آواز می خواند
| راستی ، ای وای ، آیا | + نتایج بیشتر |
دگر ره شب آمد تا جهانی سیا کند
جهانی سیاهی با دلم تا چها کند
| كاروان | + نتایج بیشتر |
این دشت سبز نگارین
وین باغ سرشار از عطرهای بهارین
| یا باب الحوائج | + نتایج بیشتر |
زندان تیره از نفسش روشنا شده
صد یاکریم گاه قنوتش رها شده
تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال
در سجده آمده همه جانش دعا شده