نتایج جستجو
صفحه ۴ | ۵۶۵ نتیجه (۱۹ ثانیه)
قطعه شمارهٔ ۴
+ نتایج بیشتر
مجوش ای فرومایه گر من تو را
به شوخی گل هجو بر سر زدم
تو را تا ز گمنامی آرم برون
به نام تو این سکه بر زر زدم
شمارهٔ ۷ - (امیر خسرو ، درطی زندگی دور و دراز خویش باین توبه که در نزدیکی چهل سالگی کرده پابند نمی‌ماند، چنانکه دربیان سرگذشت او خواندیم ) با این هم، امیر خسرو آرزوی واثق داشته تا در قران السعدین تازگی‌های ادبی بیارد:
+ نتایج بیشتر
چند گهم بود به دل این خیال
تازه کنم هر صفتی را جمال
بود در اندیشه من چند گاه
کز دل دانندهٔ حکمت پناه
بخش ۴۷ - حکایت عیاری که در زیر چوب شحنه چندان دندان فشرد که درم سیم در زیر دندان وی پاره پاره شد و دینار صبر وی درست بیرون آمد
+ نتایج بیشتر
شحنه ای گفت که عیاری را
مانده در حبس گرفتاری را
بند بر پای برون آوردند
بر سر جمع سیاست کردند
به هوای بهار
+ نتایج بیشتر
پسر بچه هایی شیطان هستند
ابر ها
فال قهوه 3
+ نتایج بیشتر
هروله می روم
تمام کودکی ام را
سقوط
+ نتایج بیشتر
گردنی می افراشت
سرش از چرخ فراتر می رفت
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند
+ نتایج بیشتر
بار‌ها از سفره‌اش با اینکه نان برداشتند
روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند
مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان، عاقبت
با صدای سکه دست از دینشان برداشتند
باران پیام آمدنت را می آورد
+ نتایج بیشتر
باران سکوت نیست، نه باران ترانه است
باران شروع یک غزل عاشقانه است
آموختم از آینه ها صاف و سادگی
+ نتایج بیشتر
با من چه کرده است ببین بی ارادگی
افتاده ام به دام تو ای گل به سادگی جای ترنج،دست و دل از خود بریده ام
غزل شمارهٔ ۲۴۷۲
+ نتایج بیشتر
چشم تو خواب می‌رود یا که تو ناز می‌کنی
نی به خدا که از دغل چشم فراز می‌کنی
چشم ببسته‌ای که تا خواب کنی حریف را
چونک بخفت بر زرش دست دراز می‌کنی
 
×

جم جو را چگونه تجربه کردید؟

?